آیه 1 سوره توبه
<<1 | آیه 1 سوره توبه | 2>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
این اعلام بیزاری خدا و رسول اوست به مشرکانی که شما مسلمین با آنان عهد بستهاید (و آنان عهد شکستند).
این [اعلامِ] بیزاری و لغو پیمان از سوی خدا و پیامبرش به کسانی از مشرکان است که با آنان پیمان بسته اید.
[اين آيات] اعلام بيزارى [و عدم تعهّد] است از طرف خدا و پيامبرش نسبت به آن مشركانى كه با ايشان پيمان بستهايد.
خدا و پيامبرش بيزارند از مشركانى كه با آنها پيمان بستهايد.
(این، اعلام) بیزاری از سوی خدا و پیامبر او، به کسانی از مشرکان است که با آنها عهد بستهاید!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
برائة: برء: خلاص شدن، كنار شدن، آفريدن. «برائة»: كنار شدن و بيزارى.
نزول
سوره توبه يا براءة در سال نهم هجرت در مدينه نازل شده در صورتى كه مكّه در سال هشتم هجرت فتح گرديد و سال حجة الوداع رسول خدا در سال دهم هجرت بوده است و بنا بگفته قتاده و مجاهد اين سوره آخرين سوره ايست كه در مدينه بقلب پاك رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله وحى و نازل شد.
و نيز از امام على مرتضى نقل شده كه در رأس اين سوره بسم اللّه الرّحمن الرّحيم نازل نگرديده زيرا بسم اللّه براى امان و رحمت است و اين سوره براى رفع امان بوده، و آيه اى در آن وجود دارد كه معروف بآية السيف يعنى آيه شمشير است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سيماى سوره ى توبه
اين سوره كه نهمين سوره ى قرآن كريم است، يكصد و بيست ونه آيه دارد و در سال نهم هجرى نازل شده است. «1» قسمت هايى از آن قبل از جنگ تبوك، بخشى در حال جنگ و قسمت ديگر، بعد از آن نازل شده است.
مشهورترين نام هاى اين سوره در روايات، «توبه» و «برائت» است. «توبه»، از آن جهت كه در اين سوره، بارها از توبه ى انسان و بازگشت لطف الهى سخن به ميان آمده است و «برائت»، بدان جهت كه اين سوره با اعلام برائت از مشركان آغاز شده است.
برخى مفسّران به خاطر ارتباط مطالب اين سوره با سوره ى «انفال»، اين سوره را دنباله ى آن دانسته وگفته اند: به همين دليل نيازى به «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» نداشته است، ولى به عقيده ى ما كه از اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله گرفته ايم، اين سوره، مستقّل است و نداشتن «بِسْمِ اللَّهِ» به خاطر لحن قهرآميز آن نسبت به مشركان است، زيرا كلمه ى «بِسْمِ اللَّهِ»، نشان رحمت و امان است و اين سوره با اعلام تنفّر از مشركانِ پيمان شكن آغاز شده است. چنانكه حضرت على عليه السلام مى فرمايد: «بِسْمِ اللَّهِ» براى امان دادن و برائت براى رفع امان است. «2»
در اهميّت اين سوره همين بس كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: سوره هاى برائت و توحيد، همراه با هفتاد هزار صف از فرشتگان نازل شد.
(1). تفسير نورالثقلين.
(2). تفسير مجمع البيان.
بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «1»
(اين آيات اعلام جدائى و) بيزارى و برائتى است از سوى خدا و پيامبرش، نسبت به مشركانى كه با آنان پيمان بستهايد.
نکته ها
از اين كه براى اين سوره در روايات، نامهاى «برائت» و «توبه» آمده است، مىفهميم كه جزء سورهى انفال نيست، بلكه سورهاى مستقلّ است.
از اين كه سوره، به دليل محتواى قهرآميزش بدون «بِسْمِ اللَّهِ» شروع شده است، مىفهميم كه «بِسْمِ اللَّهِ» در هر سوره، متعلّق به همان سوره و جزء آن است، نه آنكه به عنوان تشريفات و يا ...، در اوّل هر سوره بيايد.
اعلام برائت، به خاطر پيمانشكنى كفّار بود كه در آيهى 7 و 8 مطرح شده است، و گرنه قانون كلّى، مراعات پيمانهاست و تا طرفِ مقابل به پيمان وفادار باشد، بايد آن را نگهداشت. چنانكه در آيهى 4 آمده است: «إِلَّا الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئاً وَ لَمْ يُظاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى مُدَّتِهِمْ» به ميثاقتان با مشركانى كه پيمان نشكسته و توطئهاى نكردهاند، تا آخرِ مدّت وفادار بمانيد.
به علاوه مسلمانان به دليل ضعف، تن به آن پيمان دادند، وگرنه خواستهى مسلمانان، قلع و قمع هر چه سريعتر شرك است.
جلد 3 - صفحه 373
ماجراى اعلان اين آيات:
در سال هشتم هجرى مكّه فتح شد، امّا مشركان همچنان براى انجام مراسم عبادى خود كه آميخته با خرافات و انحرافات بود، به مكّه مىآمدند. از جمله عاداتشان اين بود؛ لباسى را كه با آن طواف مىكردند، صدقه مىدادند. يك زن كه مىخواست طوافهاى بيشترى انجام دهد، چون ديگر لباسى نداشت، به اجبار كفّار برهنه طواف كرد و مردم به او نگاه مىكردند.
اين وضع براى پيامبر و مسلمانان كه در اوج قدرت بودند، غير قابل تحمّل بود. پيامبر منتظر فرمان خدا بود تا آنكه اين سوره در مدينه نازل شد. پيامبر صلى الله عليه و آله به ابوبكر مأموريت داد تا آياتى از آن را بر مردم مكّه بخواند. شايد انتخاب ابوبكر به دليل آن بود كه او پيرمرد بود و كسى نسبت به او حساسيّت نداشت.
امّا وقتى او به نزديك مكّه رسيد، جبرئيل از سوى خدا پيام آورد كه تلاوت آيات را بايد كسى انجام دهد كه از خاندان پيامبر باشد. آن حضرت، على عليه السلام را مأمور اين كار كرد و فرمود: من از او هستم و او از من است. على عليه السلام در وسط راه آيات را از ابوبكر گرفت و به مكّه رفت و بر مشركان قرائت نمود.
ماجراى تلاوت آيات اين سوره توسّط على عليه السلام، در كتب اهل سنّت نيز آمده و از اصحاب، كسانى همچون ابوبكر و على عليه السلام، ابن عباس، انسبن مالك، جابربن عبداللَّه انصارى آن را روايت كردهاند و در منابع بسيارى نقل شده است. «1»
برخى از اهل سنّت «2» تلاش كردهاند كه آن را امرى عادّى جلوه دهند تا امتيازى براى حضرت على عليه السلام به حساب نيايد و تحويل مأموريت تلاوت را به على عليه السلام، براى تأليف دلِ او دانستهاند، نه امتيازى براى او. در حالى كه براى به دست آوردن دل كسى، كارى بىخطر به او محوّل مىكنند، نه تلاوت آياتِ برائت از مشركان، آن هم در منطقهى شرك و توسّط
«1». مسند احمد حنبل، (ج 3، ص 212 و 283؛ ج 1، ص 151 و 330)، مستدرك صحيحين، (ج 3، ص 51)، تفسير المنار، (ج 10، ص 157)، تفسير طبرى، (ج 10، ص 46)، تفسير ابن كثير (ج 2، ص 322- 333)، احقاقالحق، (ج 5، ص 368) و فضائلالخمسه، (ج 2، ص 342). و در الغدير، (ج 6، ص 338) نام 73 نفر كه اين ماجرا را نقل كردهاند آمده است.
«2». مثل فخررازى و آلوسى در تفسيرهايشان.
جلد 3 - صفحه 374
كسىكه بسيارى از مشركان را در جنگها كشته است و عدّهاى كينهى او را در دل دارند! وقتى خداوند به حضرت موسى عليه السلام فرمان داد كه نزد فرعون رفته او را به توحيد دعوت كند، وى گفت: خدايا من يك نفر از آنان را كشتهام، مىترسم مرا به قصاص بكشند، برادرم را به همراه من بفرست؛ ولى على عليه السلام كه تعداد زيادى از سران شرك را كشته بود، به تنهايى رفت و آياتِ برائت را در نهايت آرامش خواند، آن هم در جاى حسّاسى چون منى و كنار جمرهى عقبه.
نكاتى كه توسّط على عليه السلام به كفّار اعلام شد عبارت بود از:
1. اعلام برائت و لغو پيمانها.
2. ممنوعيّت شركت مشركان در حج از سال آينده.
3. ممنوعيّت طواف در حالت برهنگى.
4. ممنوعيّت ورود مشركان به خانهى خدا.
در موارد زيادى از قرآن، خدا و رسول در كنار هم مطرح شدهاند، از جمله:
الف: در هديه و لطف. «أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ» «1»
ب: در بيعت. «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ» «2»
ج: در اطاعت وپيروى. «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» «3»
د: در برائت و بيزارى از ديگران. «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»
پیام ها
1- لغو اعتبار پيمان با مشركان، از اختيارات رهبر است. «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» (پيمانهاى بسته شده با مشركان دربارهى عدم تعرّض به يكديگر بوده است)
2- وفا به پيمان آرى، تسليم توطئه شدن، هرگز. بَراءَةٌ ... إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ
3- گرچه از نظر حقوقى، موظّفيم به پيمان وفادار باشيم، ولى برائت قلبى از
«1». توبه، 74.
«2». فتح، 10.
«3». نساء، 80.
جلد 3 - صفحه 375
مشركان و منحرفان، يك اصل دينى است. «1» «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»
4- گرچه قانونگذار خداست، «لا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَداً» «2» ولى در سيره و عمل، خدا و رسول در كنار هم هستند. «مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»
5- برائت، نشانهى قاطعيّت و اقتدار است، همچنان كه سكوت در برابر توطئهها و پيمانشكنىها نشانهى ضعف است. «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»
6- پيمان بستن با مشركان در شرايطى مانع ندارد. «الَّذِينَ عاهَدْتُمْ»
7- اگر به دليل ترس از توطئه و خيانت، قراردادى لغو شد بايد به مخالفان اعلام شود، تا غافلگير نشوند. بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ ... إِلَى ... الْمُشْرِكِينَ
«1». تفسير اطيبالبيان.
«2». كهف، 26.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «1»
و چون حق تعالى ختم سوره انفال نمود به ايجاب برائت از كفار، افتتاح اين سوره فرمود به آنكه حق تعالى و رسول او برى و بيزارند از مشركان بقوله:
بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ: اين بيزارى و برائت است از خداى تعالى و رسول او، يعنى انقطاع عصمت و رفع امان و خروج از عهودات خدا و رسول او. منهج: «2» تعليق برائت به خدا و رسول و تعليق معاهده به مسلمانان، به جهت آنست كه تا دلالت كند بر وجوب نقض عهد مشركان اگرچه صادر شده به اذن خدا و رسول، برىاند از اين معاهده به سبب نقض مشركان عهد را. إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ: 1- به سوى كسانى كه عهد نموديد با ايشان از مشركين به جهت نقض عهد آنها. و چون مشركين خلاف شروط عهد نمودند، لذا وفاى به عهد واجب نبود بر مسلمين.
«1» مجمع البيان ج 3 ص 2.
«2» منهج ج 4 ص 228.
ج5، ص 11
در مجمع: «1» 2- آنكه عهد مشروط بود، بقاء آن به رفع الهى به وحى و يا چون نقض عهد از مشركين صادر شد، خداوند امر فرمود مسلمانان را به نقض عهد. 3- آنكه مؤجل بود تا مدت معين و مدت سر آمد. و روايت وارد شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شرط فرموده بود آنچه ذكر شد. 4- به روايتى «2» مشركين نقض عهد نمودند و حق تعالى مسلمانان را امر كرد به نقض عهد بر ناكثين و امهال كفار تا چهار ماه به سير و عدم تعرض؛ و فرمود:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «1» فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكافِرِينَ «2»
ترجمه
بيزارى است از خدا و پيغمبرش بسوى آنانكه پيمان بستيد با آنها از مشركان
پس سير كنيد در زمين چهار ماه و بدانيد كه شما نيستيد عاجز كننده خدا و همانا خدا رسوا كننده كافران است.
تفسير
در مجمع از امير المؤمنين (ع) نقل نموده كه نازل نشد بسم اللّه الرّحمن الرّحيم در اول سوره برائة چون بسم اللّه براى امان و رحمت است و نازل شد برائة براى دفع امان و وضع شمشير و عياشى ره از امام صادق (ع) نقل نموده كه انفال و برائة يك سورهاند و بنابر اين نبودن بسم اللّه بر طبق قاعده است و مراد آنستكه اين القاء عهد و و رفع امان است از خدا و پيغمبرش بسوى كسانيكه معاهده نموديد شما مسلمانان با آنها از اهل شرك پس بآزادى گردش كنيد اى كفار در زمين چهار ماه و بدانيد كه نميتوانيد از دست مسلمانان جان در ببريد چون خدا با آنها است و كسى قادر نيست بر منع او از مرادش و اراده فرموده است كفار را در دنيا ذليل و خوار نمايد و در آخرت بعذاب ابدى گرفتار فرمايد پس بهتر آنستكه سبقت كنيد بقبول اسلام تا در دنيا و آخرت مأمون و محفوظ و شريف باشيد و گفتهاند نقض عهد ابتدا از طرف كفار شده بود لذا خداوند بمسلمانان امر فرمود كه آنها هم القاء عهد و رفع امان نمايند به تبع خدا و پيغمبر كه تبرّى فرمودند و در مجمع اين معنى را نسبت بروايت داده است و آيات آتيه هم شاهد مدعى است و عياشى ره از امام صادق (ع) نقل نموده كه فتح مكه در سال هشتم هجرت بود و برائت در سال نهم و حجّة الوداع سال دهم و از آنحضرت روايت شده است كه پيغمبر (ص) بعث فرمود أبو بكر را با برائة بموسم حج تا قرائت نمايد آنرا بر مردم پس جبرئيل نازل شد و عرض كرد نبايد ابلاغ نمايد از طرف تو كسى جز على (ع) پس خواند پيغمبر (ص) على را و امر فرمود كه شتر غضباء آنحضرت را سوار شود و ملحق بابو بكر گردد و برائت را از او
جلد 2 صفحه 555
بگيرد و بخواند بر مردم در مكه و آنحضرت اطاعت نمود و أبو بكر پرسيد آيا پيغمبر غضب كرد امير المؤمنين (ع) فرمود خير ولى وحى شد باو كه بايد ابلاغ ننمايد مگر مردى از تو و چون امير المومنين (ع) وارد مكه شد در روز عيد قربان قيام نمود و آنروز روز حج اكبر است پس فرمود من رسول رسول خدايم بسوى شما و قرائت فرمود برائة من اللّه و رسوله الى الّذين عاهدتم من المشركين فسيحوا فى الارض اربعة اشهر كه بيست روز از ذو الحجه و محرم و صفر و ربيع الاول و ده روز از ربيع الثانى است و نهى فرمود از برهنه طواف نمودن چه زن و چه مرد و طواف مشركين مگر كسانيكه معاهده داشتند با پيغمبر (ص) در اين چهار ماه و در روايت ديگر از آنحضرت اشاره بتعارف طواف برهنه شده و آنكه طريقه عرب آن بود كه اگر با لباس شخصى طواف ميكردند بايد آنرا صدقه بدهند لذا عاريه يا اجاره مينمودند و اگر ممكن نميشد و لباس متعدد هم نداشتند برهنه طواف ميكردند و سيره مرضيّه حضرت ختمى مرتبت پيش از نزول سوره برائة آن بود كه جنگ نمى- فرمود مگر با كسانيكه بجنگ او آمده باشند و در اين باب مأمور بامر الهى بود كه فرموده فان اعتزلوكم فلم يقاتلوكم و القوا اليكم السّلم فما جعل اللّه لكم عليهم سبيلا و آن حضرت بمفاد اين آيه كه ترك تعرّض بر غير متعرّض است عمل مىفرمود تا سوره برائة نازل شد و مأمور گرديد بقتل مشركين اعمّ از متعرّض و غير متعرض مگر كسانيكه با آنها معاهده نموده بود در روز فتح مكه كه تا چهار ماه بعد از عيد قربان بآنها مهلت داده شد و قصّه حركت حضرت امير (ع) بامر پيغمبر (ص) از مدينه قريب بتفصيل سابق نقل شده و ملاقات با أبو بكر در منزل روحاء تعيين شده و مراجعت او بمدينه نزد پيغمبر و سؤال و جواب با آنحضرت بتقريب روايت سابقه ذكر گرديده است و در مجمع نقل نموده اجماع مفسّرين و روات را بر آنكه چون سوره برائة نازل شد پيغمبر (ص) آنرا بابو بكر داد پس از آن از او گرفت و بامير المومنين (ع) داد و نقل نموده اختلاف ايشانرا در آنكه أبو بكر هم با حضرت بوده يا مراجعت نموده و فرموده اصحاب ما روايت نمودهاند كه امارت موسم را هم پيغمبر (ص) بآنحضرت واگذار فرمود و أبو بكر مراجعت كرد و از انس بن- مالك نقل نموده كه على (ع) از طرف پيغمبر (ص) مبعوث شد ببردن برائة و أبو بكر از ذو الحليفه مراجعت نمود و حضرت فرمود نبايد ببرد آنرا مگر مردى از اهل بيت من و از بعضى روايات اين باب كه زياد است استفاده مىشود كه ابلاغ حكم از طرف خدا و
جلد 2 صفحه 556
پيغمبر مخصوص بامام است و گرفتن سوره از أبو بكر به اين سبب بوده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بَراءَةٌ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَي الَّذِينَ عاهَدتُم مِنَ المُشرِكِينَ «1»
بيزاري از خداوند و رسول او بكساني که از مشركين با شما مسلمين قرارداد كردهاند اشكال- بعضي گفتند اظهار برائت از كساني که با آنها معاهده شده از مشركين نقض عهد است و قبيح.
جواب- گفتند که ممكن است مدت معاهده منقضي شده باشد يا آنكه از مشركين عملي بر خلاف معاهده صادر شده باشد لكن اشكال و جواب هر دو بر خلاف ظاهر آيه است و درست نيست. اما اشكال، برائت با معاهده هيچ تنافي ندارد زيرا معاهده راجع باين است که متعرض آنها نباشند و آنها آزاد باشند، برائت ترك مراوده و معاشرت و دوستي و وداد است که البته بايد مؤمن از غير مؤمن
جلد 8 - صفحه 172
بيزار باشد و از مطلق دشمنان دين و اينکه يكي از اركان ايمان است موضوع تولّي و تبرّي، و اينکه آيه در مقام اينست که توهّم نشود که همين که معاهده شد مؤمنين با آنها وداد و محبت داشته باشند ميفرمايد بَراءَةٌ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ که اشاره به اينكه تمام مسلمين حتي آنهايي که در مكه بودند بايد هيچگونه تماسي با مشركين نداشته باشند چنانچه حضرت ابراهيم عليه السّلام فَلَمّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنهُ توبه آيه 115، نسبت بآذر و آيات در اينکه باب بسيار است حتي نسبت آباء و اقارب و غير آنها إِلَي الَّذِينَ عاهَدتُم مِنَ المُشرِكِينَ وجه اختصاص بذكر با اينكه خدا و رسول از تمام مشركين و كفار و منافقين بيزارند خصوص كساني که مورد معاهده بودند چيست براي رفع توهّم است که هم از مشركين که توقع نداشته باشند که پس از معاهده همه نوع محبتي نسبت بآنها بنمايند و هم از مؤمنين که گمان نكنند با آنها آميزش و وداد داشته باشند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 1)- پیمانهای مشرکان الغاء میشود! در محیط دعوت اسلام گروههای مختلفی وجود داشتند. گروهی با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله هیچ گونه پیمانی نداشتند، و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در مقابل آنها نیز هیچ گونه تعهدی نداشت.
گروههای دیگری در «حدیبیه» و مانند آن پیمان ترک مخاصمه با رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله بسته بودند. در این میان بعضی از طوائفی که با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله پیمان بسته بودند، یک جانبه و بدون هیچ مجوزی پیمانشان را به خاطر همکاری آشکار با دشمنان اسلام شکستند، و یا در صدد از میان بردن رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله برآمدند.
ج2، ص177
این آیه به تمام مشرکان- بت پرستان- اعلام میکند که: هرگونه پیمانی با مسلمانان داشتهاند، لغو خواهد شد، میگوید: «این اعلام برائت و بیزاری خداوند و پیامبرش از مشرکانی که با آنها عهد بستهاید، میباشد» (بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ).
از روایات اسلامی استفاده میشود که علی علیه السّلام مأمور شد در آن روز چهار موضوع را به مردم ابلاغ کند:
1- الغای پیمان مشرکان.
2- عدم حق شرکت آنها در مراسم حجّ در سال آینده.
3- ممنوع بودن طواف افراد عریان و برهنه که تا آن زمان در میان مشرکان رائج بود.
4- ممنوع بودن ورود مشرکان در خانه خدا.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ تفسير مجمع البيان،- آيه سيف آيه پنجم از سوره توبه است (فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ (الى آخر الآية).
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص401.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم